English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (353 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double coincidence of wants U نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
parlementaire U کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
interchanging U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges U مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
covenant U که بین طرفین مبادله می گردد
covenants U که بین طرفین مبادله می گردد
terms of trade U شرایط مبادله
exchange control U نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange of notes U نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
bater U مبادله
exchange U مبادله
reciprocation U مبادله
interchanged U مبادله
bartering U مبادله
trucks U مبادله
exchanges U مبادله
interchanges U مبادله
exchanged U مبادله
trade-ins U مبادله
trade-in U مبادله
trade in U مبادله
barters U مبادله
barter U مبادله
exchanging U مبادله
talk U مبادله
talks U مبادله
talked U مبادله
interchange U مبادله
truck U مبادله
interchanging U مبادله
swapping U مبادله
bartered U مبادله
trucking U مبادله
trucked U مبادله
exchanging U مبادله کردن
interchanged U مبادله کردن
exchanging U مرکز مبادله
interchanged U با هم مبادله کردن
interchanged U مبادله کالا
rate of exchange U نرخ مبادله
interchanges U مبادله کردن
contract curve U منحنی مبادله
changes U تعویض مبادله
bartered U مبادله پایاپای
interchanging U با هم مبادله کردن
changing U تعویض مبادله
barter U مبادله تهاتری
traffics U مبادله کالا
trafficking U مبادله کالا
barter U مبادله پایاپای
cambium U محل مبادله
tit for tat <idiom> U مبادله منصفانه
traffic U مبادله کالا
trafficked U مبادله کالا
chaffer U مبادله کردن
bartered U مبادله تهاتری
changed U تعویض مبادله
interchanges U با هم مبادله کردن
trade-ins U مبادله کردن
trade-in U مبادله کردن
trade in U مبادله کردن
bourse U مبادله بورس
reciprocal trading U مبادله متقابل
barters U مبادله تهاتری
barters U مبادله پایاپای
bartering U مبادله تهاتری
bartering U مبادله پایاپای
interchanging U مبادله کردن
change U تعویض مبادله
interchanging U مبادله کالا
commodity exchange U مبادله کالا
exchange rate U نرخ مبادله
exchange of notes U مبادله یادداشتها
exchange of flags U مبادله پرچمها
value in exchange U ارزش مبادله
intercommunicate U مبادله کردن
terms of trade U رابطه مبادله
interchangeable U قابل مبادله
traded U مبادله کردن
foreign exchange U مبادله خارجی
trade U مبادله کردن
swop U مبادله کردن
exchanging U مبادله پول
medium of exchange U وسیله مبادله
exchange value U ارزش مبادله
exchange rates U نرخ مبادله
to barter for U مبادله کردن
futures exchange U مبادله سلف
interchanges U مبادله کالا
fire fight U مبادله اتش
truckage U مبادله جنسی
truckage U مبادله معامله
inconvertible U مبادله ناپذیر
exchanger U مبادله کننده
exchangeable U قابل مبادله
exchange U مبادله پول
exchanged U مبادله پول
swopped U مبادله کردن
exchanged U مبادله کردن
exchanges U مبادله کردن
interchange U مبادله کردن
swaps U مبادله کردن
exchanged U مرکز مبادله
swapped U مبادله کردن
exchanges U مبادله پول
swopping U مبادله کردن
exchanges U مرکز مبادله
exchange U مبادله کردن
swap U مبادله کردن
exchange U مرکز مبادله
interchange U با هم مبادله کردن
swops U مبادله کردن
interchange U مبادله کالا
exchange rates U نرخ مبادله ارز
olefin metathesis reaction U واکنش مبادله اولفینی
exchange rate U نرخ مبادله ارز
to spar at each other U مبادله کلام کردن
cartel U مبادله اسیران جنگی
data interchange format file U فایل با فرمت مبادله
changing U پول خرد مبادله
swap in U مبادله کردن به داخل
trade U مزاحمت مبادله کالا
traded U مزاحمت مبادله کالا
lay to U مبادله ضربات کردن
exchange restriction U کنترل مبادله ارز
takeovers U مبادله چوب امدادی
takeover U مبادله چوب امدادی
inside pass U مبادله چوب در امدادی
unvisual exchange U مبادله نامرئی چوب
cartels U مبادله اسیران جنگی
exchangee U چیز مبادله شده
swap out U مبادله کردن به خارج
barter U تهاتر مبادله کالاباکالا
bartered U تهاتر مبادله کالاباکالا
change U پول خرد مبادله
automatic data handling U سیستم مبادله خودکاراطلاعات
exchanging U صرافی مبادله کردن
at the current rate of exchange U به نرخ مبادله جاری
exchange U معاوضه و مبادله پول
exchanging U مبادله کردن تعویض
bartering U تهاتر مبادله کالاباکالا
exchanging U معاوضه و مبادله پول
changed U پول خرد مبادله
exchanges U معاوضه و مبادله پول
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
exchange U مبادله کردن تعویض
changes U پول خرد مبادله
exchange U صرافی مبادله کردن
rate of exchange U نرخ مبادله ارز
exchanged U صرافی مبادله کردن
purchasing power parity U نرخ نسبی مبادله
exchanged U مبادله کردن تعویض
exchanged U معاوضه و مبادله پول
exchanges U صرافی مبادله کردن
exchanges U مبادله کردن تعویض
barters U تهاتر مبادله کالاباکالا
redemption U مبادله اوراق بهادار با پول
american standard U کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
cartels U موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
automatic data handling U سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
automatic digital network U شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
dif U فایل قالب مبادله داده ها
cartel U موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
commmute U تغییر دادن مبادله کردن
fixed exchange rate U نرخ مبادله ثابت ارز
sprint pass U مبادله نامرئی چوب امدادی
privacy U جداسازی مبادله پیام برای تامین
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
to exchange something [for something] U مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
boot U اختلاف موجودبین قیمتها در مبادله دودارایی
dicker U مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
passing action U عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
navigation head U بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
consular convention U عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
exchange of instruments of ratification U مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
clearing and switch buying U توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
protocols U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol U ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
traded U داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
trade U داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
track telling U ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
Funstionalism U [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
exchange of property for property U مبادله مال به مال
M out of N code U هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1tink and grow rich
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com